کد مطلب:36562 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:165

پاسخ اشکال











در پاسخ باید گفت كه یكی از پیش فرضهای ما در این استدلال وجوب شناساندن و هدایت مردم از سوی خداست. یعنی اگر خدایی هست و جهان و آدمیان را برای غرض و غایتی خلق كرده، وانهادن آنها با حكمت وی منافات دارد. دومین مطلب این است كه همه پیامبران تعلیمشان به بشر این بود كه خدا یكی است و خدای دیگری هم وجود ندارد. بنابراین استدلال منكران در صورتی صادق بود كه هر نبی فقط از خدای خودش خبر بدهد و به بقیه ی خدایان كاری نداشته باشد ولی وقتی همه ی انبیا خبر دادند كه اولا خدایی هست و ثانیا غیر از خدایی كه ما از جانب او می آییم، خدای دیگری وجود ندارد، در این صورت حجت وجود خدای واحد قوی خواهد شد، زیرا این پیام فقط جنبه اثباتی ندارد بلكه جنبه سلبی (نفی خدایان دیگر) هم دارد. بنابراین یا باید در تجربه عرفانی انبیا تردید كرد و اصل نبوتشان را زیر سوال برد و یا باید گفت كه آنها در درك حقایق، دچار خطا و كذب و خیانت نشده اند. پس اجماع جمله ی انبیا در این تجربه خلاصه می شود كه خدای دیگری جز همان خدای واحد كه همه رسولان از او سخن گفته اند، وجود ندارد. صدق این اجماع را كثرت انبیاء، صداقتشان، سلامتشان و تفرق زمانی و جغرافیایی شان اثبات می كند. این همان مطلبی است كه حضرت امیرالمومنین (ع) در این نامه آورده اند:

[صفحه 83]

و لكنه اله واحد كما وصف نفسه، لا یضاده فی ملكه احد و لا یزول ابدا و لم یزل

او خدای واحدی است همانگونه كه خود را به وحدت وصف كرده است و كسی در ملك و سلطنت با او ستیزه نمی كند برای همیشه خواهد بود و هیچ گاه نبوده كه نباشد، ازلی و ابدی است.

تمام این مطالب را حضرت علی (ع) از تجربه ی و حیانی و ابلاغی پیامبران استخراج می كند و این نكته مهمی است كه ایشان استدلال فلسفی بر این حقایق نمی كند بلكه می گوید همه انبیا بر خدایی واحد با این اوصاف اتفاق كرده اند:

اول قبل الاشیاء بلا اولیه و آخر بعد الاشیاء بلا نهایه:

آغاز همه چیزهاست ولی او را اولیت نیست و آخر و نهایت همه ی اشیاست ولی آخر نیست.

ایشان در همین زمینه در نهج البلاغه بیانهای عقلی قوی دارند[1] ولی در اینجا فقط اشاره ای به ازلیت و ابدیت كرده اند.

عظم عن ان تثبت ربوبیته باحاطه قلب او بصر:

او بزرگتر از آن است كه قلب یا چشمی بر ربوبیت او احاطه كند.

[صفحه 84]


صفحه 83، 84.








    1. برای مثال به نمونه های زیر توجه شود: مستشهد بحدوث الاشیاء علی ازلیته و بما و سمها به من العجز علی قدرته و بما اضطرها الیه من الفناء علی دوامه... نهج البلاغه، خطبه 185.

      لیس لاولیته ابتداء و لا لازلیته انقضاء و هو الاول لم یزل و الباقی بلا اجل. خطبه 163.

      الحمد الله الذی لم یسبق له حالا حالا، فیكون اولا قبل ان یكون آخرا... خطبه 65.

      الحمد الله الدال علی وجوده بخلقه و بمحدث خلقه علی ازلیته... من وصفه فقد حده و من حده فقد عده و من عده فقد ابطل ازله... خطبه 152.

      الاول الذی لا غایه له فینتهی و لا آخر له فینقضی. خطبه 94.

      الاول لا شی ء قبله و الاخر لا غایه له... خطبه 85.